42

آه دلبر

از کتاب: راگ هزره ، فصل فرهاد دریا ، بخش ،
فرهاد دریا

شب سرد و شراب, تنگ آغوش تو دور آه دلبر
من خسته نوازش و بر و دوش تو دور آه دلبر
من تشنه و انتظار دريا دريا آه دلبر
سردابي حلاوت و لبي نوش تو دور آه دلبر
چون عاشقي خسته پا و سر ميلرزم آه دلبر
چون اشك سر ديده ي تر ميلرزم آه دلبر
چون برگ سپيدار به چنگي پاييز آه دلبر
از درد جدايي و سفر ميلرزم آه دلبر
ديوانه به يادت نه سحر داشت نه شام آه دلبر
بيچاره تمام سوختن بود تمام آه دلبر
نه باد سحرگهي شدي نه مه نو آه دلبر
غم خانه اي عاشقت نه در داشت نه بام آه دلبر
ترسم كه سفر كني ز كويم بروي آه دلبر
گردي قد و قامت ات نرويم آه دلبر
بعد از چقدر وقت كه باز آمدي آه دلبر
ترسم كه حديث دل نگويم بروي آه دلب