42

شیرین دختر مالدار

از کتاب: راگ هزره ، فصل الیاس ایثار ، بخش ،
الیاس ایثار

آی من قربان دو چشمان سیاهت
دلم رابرده ای با آن نگاهت جان محبوب ای

آی تو که با ماسر یاری نداری
چراهرنیمه شب آیی بخوابم جان محبوب ای

شیرین دختر مالدار به آن شال نگیندار
شده نمود کهسار خدا باشد نگهدار

عقرب زلف کجت با قمر قرینه
تا قمر درعقربه حال ما چنینه
تا قمر درعقربه حال ما چنینه

کیه کیه در می‌زنه من دلم می‌لرزه
دره با لنگر می‌زنه من دلم می‌لرزه

ای پری بیا در کنار ما جان خسته را مرنجان
از برم مرو ، خصم جان مشو ، تا فدای تو کنم جان