42

سیاه چشمان من آفت جان من بی وفایی

از کتاب: راگ هزره ، فصل ظاهر هویدا ، بخش ،
ظاهر هویدا

سیاه چشمان من آفت جان من بی وفایی
حیف و افسوز که از ما جدایی

چون کبوتر به بامم نشستی
دانه خوردی و رامم نگشتی
دورشو دوروشو
دورشو دوروشو بیوفایی
قدرعشق بزرگم ندانی

بی وفا کن فراموش و نامم
دیگر هرگز نبینی نشانم
بیوفا بوده ای پر جفا بوده ای
تو کجایی
قدر عشق بزرگم ندانی