42

بالا سر ده دختر پایان سر ده دختر

از کتاب: راگ هزره ، فصل فرهاد دریا ، بخش ،
فرهاد دریا

یک قریه و یک ستاره بالای سرش
چوپان بچه یی و رمه یی دور و برش
شام است و کنار خرمنی دخترکی
افشانده به روی شانه گیسوی ترش

بالا سر ده دختر پایان سر ده دختر
عروس لب چشمه جادوگر ده دختر

آغیل سر دره بلند افتاد
آهوی خیالم به کمند افتاده
عاشق شده ام به خوشه چین دخترکی
کارم به دم دهکده بند افتاده

بالا سر ده دختر پایان سر ده دختر
عروس لب چشمه جادوگر ده دختر

کشتست مرا گران گران آمدنت
خون گشته دلم ز بیگمان آمدنت
تا چند گلی حضور عرضم نکنی
ای صدقه شوم یگان یگان آمدنت