الله جان من و جانانه ای من
از کتاب: راگ هزره
، فصل حبیب قادری
، بخش
،
حبیب قادری
الله جان من و جانانه ای من
نباشد بی غمت غمخانی من
الهی تا ابد لبریز باده
ز عشقت ساغر و پیمانهء من
دل من روی بربادی نبیند
حدیث عشق باد افسانهء من
ز من تا آن صنم شد رنج خاطر
شکست افتاد در بتخانهء من
چی سان گردم به دوری کاکلت یار
تکید از عشق تو بال و پر من
ز بس دیدم خلاف وعده از تو
قصم های تو ناید باور من
نباشد بی غمت غمخانی من
الهی تا ابد لبریز باده
ز عشقت ساغر و پیمانهء من
دل من روی بربادی نبیند
حدیث عشق باد افسانهء من
ز من تا آن صنم شد رنج خاطر
شکست افتاد در بتخانهء من
چی سان گردم به دوری کاکلت یار
تکید از عشق تو بال و پر من
ز بس دیدم خلاف وعده از تو
قصم های تو ناید باور من