42

الله جان من و جانانه ای من

از کتاب: راگ هزره ، فصل حبیب قادری ، بخش ،
حبیب قادری

الله جان من و جانانه ای من
نباشد بی غمت غمخانی من
الهی تا ابد لبریز باده
ز عشقت ساغر و پیمانهء من

دل من روی بربادی نبیند
حدیث عشق باد افسانهء من
ز من تا آن صنم شد رنج خاطر
شکست افتاد در بتخانهء من

چی سان گردم به دوری کاکلت یار
تکید از عشق تو بال و پر من
ز بس دیدم خلاف وعده از تو
قصم های تو ناید باور من