هرگز هرگز هرگز ، بی تو نمی خندم
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد ظاهر
، بخش
،
احمد ظاهر
هرگز هرگز هرگز ، بی تو نمی خندم
بی تو بر دل ، عشقی هرگز نمی بندم
خدا خدا خدایا
اگر به کام من جهان نگردانی ، جهان بسوزانم
اگرخدا خدایا مرا بگریانی ، من آسمانت را زغم بگریانم
منم که در دل ز ، نامرادی فسانه ها دارم
منم که چون گل شکفته بر لب ، ترانه ها دارم
هرگز هرگز هرگز ، بی تو نمی خندم
بی تو بر دل ، عشقی هرگز نمی بندم
بی تو بر دل ، عشقی هرگز نمی بندم
خدا خدا خدایا
اگر به کام من جهان نگردانی ، جهان بسوزانم
اگرخدا خدایا مرا بگریانی ، من آسمانت را زغم بگریانم
منم که در دل ز ، نامرادی فسانه ها دارم
منم که چون گل شکفته بر لب ، ترانه ها دارم
هرگز هرگز هرگز ، بی تو نمی خندم
بی تو بر دل ، عشقی هرگز نمی بندم