42

عشق دلگیر

از کتاب: راگ هزره ، فصل اجمل زهین ، بخش ،
اجمل زهین

آدم ها از آدم ها زود سیر میشن
آدم ها از عشق شان دلگیر میشن
آدم ها از آدم ها زود سیر میشن
آدم ها از عشق شان دلگیر میشن
آدم ها آدم را تنها میگذارند
آدم ها آدم را تنها میگذارند
آدم ها روی عشق شان پا میگذارند
آدم ها روی عشق شان پا میگذارند

آدم ها از آدما زود سیر میشن
آدم ها از عشق شان دلگیر میشن
آدم ها از عشق شان دلگیر میشن

دیگر از بگو مگو خسته شدم
دیگر از بگو مگو خسته شدم
من از آن قلب دو رو خسته شدم
من از آن قلب دو رو خسته شدم
نمیخواهم بمانم در این خانه
نمیخواهم بمانم در این خانه
چشم تو دنبال چشمانت منم

همه حرفهای تو یک بهانه است
همه حرفهای تو یک بهانه است
آن جهنم که میگن این خانه است

یادت است آن عشق روستا یادت است
یادت است آن عشق روستا یادت است
آن همه دیوانگی ها یادت است
تو میگفتی که گناه مقدس است
تو میگفتی که گناه مقدس است
اول و آخری هر عشق هوس است
اول و آخری هر عشق هوس است

آدم ها از آدم ها زود سیر میشن
آدم ها از عشق شان دلگیر میشن
آدم ها ا از عشق شان دلگیر میشن