42

در پی آهوی عشق

از کتاب: راگ هزره ، فصل گوگوش ، بخش ،
گوگوش

در پی آهوی عشق
در پی آهوی عشق صیاد آواره شدم
تا کجا باید دوید یارب بیچاره شدم

من عقابم شاه پر
من عقابم شاه پر قله نشین بی شکست
ريش خند بچه آهويی به یکباره شدم
تا کجا باید دوید
تا کجا باید دوید یارب بیچاره شدم

بال من بی سایهشد از بس که افتادم به خاک
کنج خانه مرده بی پرواز و بی کاره شدم
تا کجا باید دوید
تا کجا باید دوید یارب بیچاره شدم

من که از سیپاره ی قرآن نخواندم یک کلام
پرپر عشقم چنان کردی که سی پاره شدم
تا کجا باید دوید
تا کجا باید دوید یارب بیچاره شدم

صد هزار رحمت به تیر نا صواب دشمنم ...
اندکی مرهم مداوا می کند زخم تنم
تیر بی انصاف عشق تو نشست به قلب من ...
کارگر نیست هر چه مرهم من به این زخم می زنم
این حواس و هوش من با تو چه آسان میرود
پا به پای سایه اتعمرم شتابان میرود

در پی آهوی عشق . . .