42

دل ای دل

از کتاب: راگ هزره ، فصل ساربان ، بخش ،
ساربان

دل ای دل جاتنم دل عشقه فراموش نکو
چراغی که روشن کرده يی خاموش نکو
رحم و مروت شده چون کيميا
مهر و وفا نيست به دلها چرا
دل های ويرانگر وقت آمده
سخت اندوسان چون سنگ ای خدا
دل ای دل جانم دل عشقه فراموش نکو
چراغی که روشن کرده يی خاموش نکو
هرچه که آيد زجهان بر سرم
سنگی که خورده است به بال و پرم
رنجی که بردم ز دور و برم
گناه من بود که خوش باورم
دل ای دل جانم دل عشقه فراموش نکو
چراغی که روشن کرده يی خاموش نکو