42

سحرگاهان که مخمور شبانه

از کتاب: راگ هزره ، فصل ساربان ، بخش ،
ساربان

سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه

کشیدم یک دو ساغر بیاد چشم دلبر
............گریبان را دریده

باغ ارزوها فلک پروازها کرده

نهادم عقل را ره توشه از می
ز شهر هستی اَش کردم روانه
ز شهر هستی اَش کردم روانه