42

وطنم دوباره اینک تو و شانه های پامیر

از کتاب: راگ هزره ، فصل داود سرخوش ، بخش ،
داود سرخوش

وطنم دوباره اینک تو و شانه های پامیر
بتکان ستاره ها را که سحر شود فرا گیر

وطنم دوباره اینک تو و شانه های پامیر
بتکان ستاره ها را که سحر شود فرا گیر

بتکان ستاره ها را که ستاره های این شهر
همه یادگار زخمم همه یادگار زنجیر
همه یادگار زخمم همه یادگار زنجیر

منم و امید روزی که تو را چنان ببینم
که شوی چو بال طاوس به هزار رنگ تصویر
گل و گندم و شقایق بدم از اشکهایت
ز بلندز شانه هایت شود آفتاب تصویر

وطنم مبادا روزی که کسی ز غنچه هایت
به فراغتش اشک ریزد ز غمت شود گل و گیر
وطنم مبادا روزی که کسی ز غنچه هایت
به فراغتش اشک ریزد ز غمت شود گل و گیر

وطنم دوباره اینک تو و شانه های پامیر
بتکان ستاره ها را که سحر شود فرا گیر
وطنم دوباره اینک تو و شانه های پامیر
بتکان ستاره ها را که سحر شود فرا گیر