42

دارو ندار

از کتاب: راگ هزره ، فصل چکاوک بند ، بخش ،
چکاوک بند

بی تو اسیرو بی کسم بی نفسم هم نفسم
اهوی دل نازک من بی تو میان قفسم
بی همگان بسر شوم بی تو بسر نمی شود
داغ تو دارد دل من داغ دیکر نمی شود

دارو ندارم را بگیر هرچه که دارم را بگیر
تمام جانم را بگیر دل که دادی پس نگیر
دل که دادی پس نگیر