42

شب که طوفان جوشی چشم ترم آمد به یاد

از کتاب: راگ هزره ، فصل استاد مهوش ، بخش ،

شب که طوفان جوشی چشم ترم آمد به یاد
فکر دل کردم بلای دیگرم آمد بیاد

تا سحر بی پرده گردم شبنم از خود رفته ام
الوداع ای همنشینان دلبرم آمد بیاد

در گریبان غطه خوردم رستم از آشوب دهر
کشتی ام می برد طوفان لنگرم آمد بیاد