تو چرخ كهكشان هاي كاهنات
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد جاوید
، بخش
،
احمد جاوید
دل بدستت دهم اي شاه اين جهان
طرف رويم قبله تو.
اه من به گوشت راز من به تو، نامت گشايد در دهان
...
تو خداوند دل هاي بنده هايت
تو دعاي درد هاي من
تو روشني سحراي من، تو هستي همراي من
....
تو چرخ كهكشان هاي كاهنات
تو تحفه يي شب هاي من
تو اميد روشن ارزو ها، شكر گذاري نامتت من
...
دستم بدامنت، بنگر چشمان پر اشكم
به فرياد گويم باش بخشنده گناه كاران
شنو آه يتيمان، دواه كن درد غريبان
أباد بساز ويرانه هاي جنگ ديده اين سرزمين
بگو به افتاب معلقت كه نور كشاند بدل بنده هاي نا اميد كه اميد به ذات پاكت دارند..
......
هر جا باشم ، با تو باشم، در سينه ام
نقش نام تو
طرف رويم قبله تو.
اه من به گوشت راز من به تو، نامت گشايد در دهان
...
تو خداوند دل هاي بنده هايت
تو دعاي درد هاي من
تو روشني سحراي من، تو هستي همراي من
....
تو چرخ كهكشان هاي كاهنات
تو تحفه يي شب هاي من
تو اميد روشن ارزو ها، شكر گذاري نامتت من
...
دستم بدامنت، بنگر چشمان پر اشكم
به فرياد گويم باش بخشنده گناه كاران
شنو آه يتيمان، دواه كن درد غريبان
أباد بساز ويرانه هاي جنگ ديده اين سرزمين
بگو به افتاب معلقت كه نور كشاند بدل بنده هاي نا اميد كه اميد به ذات پاكت دارند..
......
هر جا باشم ، با تو باشم، در سينه ام
نقش نام تو