42

بی آغوش تو

از کتاب: راگ هزره ، فصل آریانا سعید ، بخش ،
آریانا سعید

در اطاقم تنها نشستم
چشمهای مه از فکر تو بستم
وجود من پر شده از تو، به فکرت استم

روی تختم تنها نشستم
به فکر حرفای تو استم
بگویمت حرف دلم را عاشقت استم

همه زندگیم چشمهای توست
شوق ماندم کنار توست
اگر بشکنی دلم را
بشکنم خودم و رفتنم سزای توست

همه زندگیم چشمهای توست
شوق ماندنم کنار توست
اگر بشکنی دلم را
بشکنم خودم و رفتنم سزای توست

بی آغوش تو همیشه سردم است
به خاطر تو میگذرم از همه
این را میدانم که روی این زمین
آن دل پاک تو سهم من است
نمی توانم از عشق تو بگزرم
نمیره بیرون فکر تو از سرم
نمیدانی که بی تو چه حالیم
اما محال است از تو بگذرم

چو اشک پاکیزه نگاهت
خیال و حال و حوالم
وجود من پر شده از تو، توی قرارم
کهان من با تو قشنگ است
کلام من با تو یک رنگ است
تمام حرفهای من امشب از دل تنگ است

همه زندگیم چشمهای توست
شوق ماندنم کنار توست
اگر بشکنی دلم را
بشکنم خودم و رفتنم سزای توست

همه زندگیم چشمهای توست
شوق ماندنم کنار توست
اگر بشکنی دلم را
بشکنم خودم و رفتنم سزای توست

بی آغوش تو همیشه سردم است
به خاطر تو میگذرم از همه
این را میدانم که روی این زمین
آن دل پاک تو سهم من است
نمی توانم از عشق تو بگزرم
نمیره بیرون فکر تو از سرم
نمیدانی که بی تو چه حالیم
اما محال است از تو بگذرم