42

شكوه

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد جاوید ، بخش ،
احمد جاوید

كم نشد كم، از دل ما غم
باشد اين جهان، دردو رنج بي كران
غم نخو غم، خنده كن هر دم
تا كه اين جهان با تو خندد هر زمان
....
ساز محبت نوا كن، دل را زغم ها جدا كن
در سايه يي عشق و علفت
بزم خوشي را بر پا كن
......
دنيا ندارد بقاي، أرد به ما غصه هاي
بايد كه هر دم بيابيم
هر رنج و غم را دواهي
.....
همه حرف هايت چه قشنگ است
مرحم اين دل تنگ است
بعد از اين با همه غم ها
سر جنگ است سر جنگ است