رویت از پیش نظر دور نمیشد
از کتاب: دیوان صوفی عشقری
، غزل
رویت از پیش نظر دور نمیشد
در سینل من داغ تو نا سور نمیشد
منظور نمیکرد اگر دعوت اغیار
از یار دلم سرد چو کافور نمیشد
چینی که فتاد از کفش افسوس چه لازم
پیوند به موی سر فغفور نمیشد
افسردگی دیشبه معلوم نگردید
سُر از چه سبب پرده طنبور نمیشد
میبود در ان عصر اگر دیدل حق بین
بردار سیاست سر منصور نمیشد
بی قیمت و بی قدر بودی پیش نظر ها
گر پرتوی نوری بسر طور نمیشد
ابروی تو اگر نبودی رسم اشارت
اینرنگ دلم قیمه بساطور نمیشد
میتوخت معاشم همه میرزا پسر من
گر دفتر تو سنجش و سانسور نمیشد
اسکندر و جمشید گر آئینه نمی ساخت
خوبان جهان سرکش و مغرور نمیشد
گر برق جمال تو نیفروختی بزمم
این گیس دل غمززده پر نور نمیشد
گر عشق نمیباخت بخوبان دل افروز
در روی جهان عشقری مشهور نمیشد