42

ای بیخبر از درد من بر آسمان شد گرد من

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد ظاهر ، بخش ،
احمد ظاهر

ای بیخبر از درد من بر آسمان شد گرد من
دیدی چو رنگ زرد من مارا رها کردی و رفتی

عشق مرا نشناختی با دیگران پرداختی
ما را پریشان ساختی دل باختی دل باختی
روزم سیاه کردی و رفتی

بیتو به تنها ساختم با رنج شبها ساختم
با چشم دریا ساختم یعنی سراپا ساختم
تو ترک ما کردی و رفتی