تو می رفتی و من شورقیامت ساز می کردم
از کتاب: راگ هزره
، فصل استاد سرآهنگ
، بخش
،
استاد سرآهنگ
تو میرفتی و من شور قیامت ساز میکردم(۱)
شکست رنگ تا پَر میفشاند، آواز میکردم
ای که خاکم را به باد از جلوۀ خود دادهای
ساعتی بنشین که از پیشت غبارم بگذرد
زدی، بستی، شکستی، سوختی، انداختی، رفتی
جوابت چیست فردای قیامت دادخواهان را؟ (عارف شیرازی)
عصای مشت خاک من نشد جولان آهویی
که همچون سرمه در چشم غزالان ناز میکردم(۲)
وفا منع تمیز شادی و غم میکند، ورنه
نواها انتخاب از طالع ناساز میکردم
یاد آن محملطرازیهای گرد بیخودی
کز دلم تا کوی جانان کاروان ناله بود (بیدل)
چون خم شدم که پای تو بوسم پی وداع
رفتی و قامت من مسکین خمیده ماند
ندارم تاب شرکت، ورنه من هم زین چمن، بیدل
نفسبردوش مانند سحر پرواز میکردم
۱. اصل دیوان: ساز قیامت باز میکردم
۲. اصل دیوان: در چشم دو عالم ناز میکردم
شکست رنگ تا پَر میفشاند، آواز میکردم
ای که خاکم را به باد از جلوۀ خود دادهای
ساعتی بنشین که از پیشت غبارم بگذرد
زدی، بستی، شکستی، سوختی، انداختی، رفتی
جوابت چیست فردای قیامت دادخواهان را؟ (عارف شیرازی)
عصای مشت خاک من نشد جولان آهویی
که همچون سرمه در چشم غزالان ناز میکردم(۲)
وفا منع تمیز شادی و غم میکند، ورنه
نواها انتخاب از طالع ناساز میکردم
یاد آن محملطرازیهای گرد بیخودی
کز دلم تا کوی جانان کاروان ناله بود (بیدل)
چون خم شدم که پای تو بوسم پی وداع
رفتی و قامت من مسکین خمیده ماند
ندارم تاب شرکت، ورنه من هم زین چمن، بیدل
نفسبردوش مانند سحر پرواز میکردم
۱. اصل دیوان: ساز قیامت باز میکردم
۲. اصل دیوان: در چشم دو عالم ناز میکردم