42

خرامان از درم بازآ، که از جان آرزومندم

از کتاب: راگ هزره ، فصل استاد سرآهنگ ، بخش ،
استاد سرآهنگ

خرامان از درم بازآ، که از جان آرزومندم
به دیدار تو خوشنودم، به گفتار تو خرسندم

اگر چه خاطرت با دیگری پیوندها دارد
مباد آن روز و آن ساغت که من با جز تو پیوندم

به جانت کز میان جان ز جانت دوست تر دارم
به حق دوستی جانا که باور دار سوگندم

مکن رغبت ز هر سویی به یاران پراکنده
که من مهر دگر یاران ز هر سویی پراکندم

شراب وصلت اندر ده، که جام هجر نوشیدم
درخت دوستی بنشان که بیخ دوشمنی کندم