42

مدتی شد که ترا

از کتاب: راگ هزره ، فصل سید عمر ، بخش ،
سید عمر

مدتی شد که ترا، من ندیدم سر راه
آخر از خانه براء ماه کم نما
که منم عاشق مفتون یک نگاه
مدتی شد که ترا، من ندیدم سر راه
آخر از خانه براء ماه کم نما
که منم عاشق مفتون یک نگاه

ای پری رو به من گهی
ز روی لطف بکن نظر
حقیر و خار و در بدر
به سینه آه به دل شرر
که منم، که منم آه به لب
سحر به سحر چشم به راه
مدتی شد که ترا، من ندیدم سر راه
آخر از خانه براء ماه کم نما
که منم عاشق مفتون یک نگاه

نگار نازنین من چرا وفا نمیکنی
تو یک نظر به سوی من به سالها نمیکنی
که منم، که منم آه به لب
سحر به سحر چشم به راه
مدتی شد که ترا، من ندیدم سر راه
آخر از خانه براء ماه کم نما
که منم عاشق مفتون یک نگاه