کیسے بتاوں مـیں تمہیں
از کتاب: راگ هزره
، فصل ترانه های خارجی با ترجمه دری
، بخش
،
ترانه های خارجی با ترجمه دری
آهـنگسـاز: انو ملک
آواز: نانا پاتیکـر
کیسے بتاوں مـیں تمہیں
مـیرے لئے تم کـون ہـو
چگـونه گـویمـت؟
در چشـم مـن چه کسی هسـتی چگـونه گـویم؟
چگـونه گـویم؟
چگـونه گـویمـت؟
آهـنگ تپشهـای دل هسـتی
ترانه زندگـی هسـتی
تـو زندگـی، تـو بندگـی تـو روشـنی، تـو تازگـی
تـو هـر شـادمـانی، تـو دلدادگـی
تـو عشق هسـتی، هـمـدم هسـتی
در چشـمهـایم تـو، در یادهـایم تـو
در نفسـهـایم تـو، در آه کشـیدنهـایم تـو
در رویاهـایم تـو، در خـوابهـایم تـو
در هـر سخنم تـویـی
در روز و شبم تـویـی
در بـامـداد تـو، در شـامگاه تـو
در اندیشــه ام ، در کارهـایم
یافتنم تو، گمشـدنم تو
خندیدنم تو، گـریسـتنم تو
نیز بیدار شـدن و خـوابیدنم تو
هـر جا روم، هـر جا نگاه کنم
تـو آنجا هسـتی، اینجا هسـتی
چگـونه گـویمـت
بدون تـو هیچم
چگـونه گـویمـت؟
در چشـم مـن چه کسی هسـتی
چهـره ات
درخشش آفتاب زندگـی اسـت
پیکـرت تراشه آبنوس اسـت
وز درونش آتش مـیجهـد
شـوخیهـا و مسـتانگـیهـایت
ترا از وزش بـادهـا سـتانده اند
گـیسـوانت برگـرفته از ابرپاره هـایند
بر لبهـایت غنچه هـا شگفتند
در چشـمهـایت چشـمه هـا راه کشـودند
رخسـاره ات مـاه را بـاز مـیتابـاند
در آوازت مـوسیقی نهفته اسـت
اندامـت هـمـانند بلوراسـت
رنگت هـمـرنگ گلبرگهـا
رفتنت هـمچو جریان جویبـاران
چه زیبـایـی و چه شکـوهی
رنگارنگ شـدنهـای پوسـتت
به هــزاران پروانه مـیمـاند
پیچ و تاب بـازوانت
سـایه هـای روپوشـت
این کانون خـوابهـا
چگـونه گـویمـت
روزگار دل بیتاب را
چگـونه گـویمـت
در چشـم مـن چه کسی هسـتی
چگـونه گـویمـت
آیـین مـنی
بـاور مـنی
نیایش مـنی
خـواهش مـنی
تنهـا تـو آرزوی مـنی
آنچه هـر دم پیش چشـمـانم مـیدرخشـد
تـویـی، آن نقش، تـویـی
سـتاره مـنی
سـرنوشـت مـنی
چشـم انداز مـنی
در آشفتگـیهـایم تـویـی
انگار بـازداشـتم کـرده ای
در خاور تـویـی، در بـاختر تـویـی
در شـمـال تـویـی، در جنوب تـویـی
سـراسـر زندگـیم تـویـی
هـر دم و هـر آن تـویـی
راه مـنی، جایگاه مـنی
برکه مـنی
کـرانه مـنی
تنهـا ترا مـیبینم
تنهـا ترا مـی اندیشـم
تنهـا ترا مـیدانم
تنهـا ترا بـاور دارم
تنهـا تـو شـناسـه مـنی
چگـونه گـویمـت
فـرشـته مـنی
در چشـم مـن
در چشـم مـن
آفـریدگار هسـتی
چگـونه گـویمـت؟
در چشـم مـن چه کسی هسـتی
آواز: نانا پاتیکـر
کیسے بتاوں مـیں تمہیں
مـیرے لئے تم کـون ہـو
چگـونه گـویمـت؟
در چشـم مـن چه کسی هسـتی چگـونه گـویم؟
چگـونه گـویم؟
چگـونه گـویمـت؟
آهـنگ تپشهـای دل هسـتی
ترانه زندگـی هسـتی
تـو زندگـی، تـو بندگـی تـو روشـنی، تـو تازگـی
تـو هـر شـادمـانی، تـو دلدادگـی
تـو عشق هسـتی، هـمـدم هسـتی
در چشـمهـایم تـو، در یادهـایم تـو
در نفسـهـایم تـو، در آه کشـیدنهـایم تـو
در رویاهـایم تـو، در خـوابهـایم تـو
در هـر سخنم تـویـی
در روز و شبم تـویـی
در بـامـداد تـو، در شـامگاه تـو
در اندیشــه ام ، در کارهـایم
یافتنم تو، گمشـدنم تو
خندیدنم تو، گـریسـتنم تو
نیز بیدار شـدن و خـوابیدنم تو
هـر جا روم، هـر جا نگاه کنم
تـو آنجا هسـتی، اینجا هسـتی
چگـونه گـویمـت
بدون تـو هیچم
چگـونه گـویمـت؟
در چشـم مـن چه کسی هسـتی
چهـره ات
درخشش آفتاب زندگـی اسـت
پیکـرت تراشه آبنوس اسـت
وز درونش آتش مـیجهـد
شـوخیهـا و مسـتانگـیهـایت
ترا از وزش بـادهـا سـتانده اند
گـیسـوانت برگـرفته از ابرپاره هـایند
بر لبهـایت غنچه هـا شگفتند
در چشـمهـایت چشـمه هـا راه کشـودند
رخسـاره ات مـاه را بـاز مـیتابـاند
در آوازت مـوسیقی نهفته اسـت
اندامـت هـمـانند بلوراسـت
رنگت هـمـرنگ گلبرگهـا
رفتنت هـمچو جریان جویبـاران
چه زیبـایـی و چه شکـوهی
رنگارنگ شـدنهـای پوسـتت
به هــزاران پروانه مـیمـاند
پیچ و تاب بـازوانت
سـایه هـای روپوشـت
این کانون خـوابهـا
چگـونه گـویمـت
روزگار دل بیتاب را
چگـونه گـویمـت
در چشـم مـن چه کسی هسـتی
چگـونه گـویمـت
آیـین مـنی
بـاور مـنی
نیایش مـنی
خـواهش مـنی
تنهـا تـو آرزوی مـنی
آنچه هـر دم پیش چشـمـانم مـیدرخشـد
تـویـی، آن نقش، تـویـی
سـتاره مـنی
سـرنوشـت مـنی
چشـم انداز مـنی
در آشفتگـیهـایم تـویـی
انگار بـازداشـتم کـرده ای
در خاور تـویـی، در بـاختر تـویـی
در شـمـال تـویـی، در جنوب تـویـی
سـراسـر زندگـیم تـویـی
هـر دم و هـر آن تـویـی
راه مـنی، جایگاه مـنی
برکه مـنی
کـرانه مـنی
تنهـا ترا مـیبینم
تنهـا ترا مـی اندیشـم
تنهـا ترا مـیدانم
تنهـا ترا بـاور دارم
تنهـا تـو شـناسـه مـنی
چگـونه گـویمـت
فـرشـته مـنی
در چشـم مـن
در چشـم مـن
آفـریدگار هسـتی
چگـونه گـویمـت؟
در چشـم مـن چه کسی هسـتی