کاش ای تنها امید زندگی
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد ظاهر
، بخش
،
احمد ظاهر
کاش ای تنها امید زندگی
میتوانستم فراموشت کنم
یا شب چون آتش سوزان دل
درلحیم سینه خاموشت کنم
کاش ای کا ش
کاش همچو خواب گران از دیده ام
نیمۀ شب یاد رویت میگریخت
مرغ دل افسرده بال و بسته پر
از دیار آرزویت میگریخت
کاش ای کا ش
مرغ دل افسرده بال و بسته پر
از دیار آرزویت میگریخت
دردلم آتش نمیزد آن نگاه
کاش آن شب چشمهایم کور بود
کاش ای کا ش
میتوانستم فراموشت کنم
یا شب چون آتش سوزان دل
درلحیم سینه خاموشت کنم
کاش ای کا ش
کاش همچو خواب گران از دیده ام
نیمۀ شب یاد رویت میگریخت
مرغ دل افسرده بال و بسته پر
از دیار آرزویت میگریخت
کاش ای کا ش
مرغ دل افسرده بال و بسته پر
از دیار آرزویت میگریخت
دردلم آتش نمیزد آن نگاه
کاش آن شب چشمهایم کور بود
کاش ای کا ش