42

شادی کنید ای دوستان

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد ظاهر ، بخش ،
احمد ظاهر

شادی کنید ای دوستان، من شادم و آسوده ام
بوی جوانی بشنوید، از پیکر فرسوده ام
شادم کنون، شادم کنون، از بند آزادم کنون
فریادی شادی میکشد، قلب خدا دادم کنون
ای کودکانی رهگذر، من چون شما آسوده ام
هر چند راهی عمر را، بیش از شما پیموده ام
بازی کنيم ای کودکان، بازيست کار زندگی
من هم خزان را ديده ام، هم نو بهار زندگی
در کلبه ی آرام من، آرامش و شادی بود
گر نغمه میخواند دلم، گل بانگ آزادی بود