42

ای شوخ سرزلف ترا تاب کی داده

از کتاب: راگ هزره ، فصل بازگل بدخشي ، بخش ،
بازگل بدخشي

ای شوخ سرزلف ترا تاب کی داده
چشم عسل مست ترا خواب کی داده
درپشت خانه که باغچه انار است
باغبانت منم باغ ترا آب کی داده

دیوانه صفت به درت آیم به گدایی
من دل بتو داده ام تو دانی و خدایت
او سرور و قدح در نظرم جلوه نمایی
تعریف بکنم شهر که شام عجب صفایی

آخر ز فراق رخت ای نادره مردم
دربند که در تیر زنی عشق تو خوردم
در حسرت دیدار تو جانم به سپردم
در خانه درآیی که میگم زود برایی