42

بیا شبهای مهتاب است

از کتاب: راگ هزره ، فصل ناشناس ، بخش ،
ناشناس

بیا شبهای مهتاب است، بیا شبهای مهتاب است
ای ماه یگانه و مکن دیگر بهانه و بهانه
برای از خانه سوی باغ، برای از خانه سوی باغ
با چنگ و چغانه و مکن دیگر بهانه و بهانه

شهادت می دهد چشمت که دیشب مست بودی
قدح در دست بودی
شهادت می دهد چشمت که دیشب مست بودی
قدح در دست بودی
نمی دانم تک و تنها، نمی دانم تک و تنها
میری شبانه، مکن دیگر بهانه و بهانه

بیا شبهای مهتاب است، بیا شبهای مهتاب است
ای ماه یگانه و مکن دیگر بهانه و بهانه

گر آیی جان دهم پیشت وگر نایی بمیرم گل
که من الفت پذیرم گل
گر آیی جان دهم پیشت وگر نایی بمیرم گل
که من الفت پذیرم گل
مرا بازی مده جانان، مرا بازی مده
با وعده های دلبرانه، مکن دیگر بهانه و بهانه

بیا شبهای مهتاب است، بیا شبهای مهتاب است
ای ماه یگانه و مکن دیگر بهانه و بهانه
برای از خانه سوی باغ، برای از خانه سوی باغ
با چنگ و چغانه و مکن دیگر بهانه و بهانه