سرمه کردی، بمرم سرمه کردی
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد ظاهر
، بخش
،
احمد ظاهر
سرمه کردی، بمرم سرمه کردی
چشم را سرمه زدی، زلف را حلقه زدی
خم به ابرو زدی، زخم دلم باز کدی
وان گهی رفتی و آهنگ دگر ساز کدی
ز لعلت نشه ی صد جام خیزد
ز چشمت گردش ایام خیزد
ز خجلت ماه گردون آب و گردد
مه من گر به کنج بام خیزد
ز دیگ پخته گان ناید صدایی
خروش از مردمان خام خیزد
ز سوز مرگ یابم راز هستیییی
سر آغاز من از انجام خیییزد
چشم را سرمه زدی، زلف را حلقه زدی
خم به ابرو زدی، زخم دلم باز کدی
وان گهی رفتی و آهنگ دگر ساز کدی
ز لعلت نشه ی صد جام خیزد
ز چشمت گردش ایام خیزد
ز خجلت ماه گردون آب و گردد
مه من گر به کنج بام خیزد
ز دیگ پخته گان ناید صدایی
خروش از مردمان خام خیزد
ز سوز مرگ یابم راز هستیییی
سر آغاز من از انجام خیییزد