42

سرمه کردی، بمرم سرمه کردی

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد ظاهر ، بخش ،
احمد ظاهر

سرمه کردی، بمرم سرمه کردی
چشم را سرمه زدی، زلف را حلقه زدی
خم به ابرو زدی، زخم دلم باز کدی
وان گهی رفتی و آهنگ دگر ساز کدی

ز لعلت نشه ی صد جام خیزد
ز چشمت گردش ایام خیزد
ز خجلت ماه گردون آب و گردد
مه من گر به کنج بام خیزد

ز دیگ پخته گان ناید صدایی
خروش از مردمان خام خیزد
ز سوز مرگ یابم راز هستیییی
سر آغاز من از انجام خیییزد