42

خانم گل

از کتاب: راگ هزره ، فصل ولی حجازی ، بخش ،
ولی حجازی

ناز تو ای گل از عشق خبرم کرد
خنده لبهات عاشقترم کرد
وقتی نبودی دیوانه بودم
راز دلم رو کاش گفته بودم
وقتی نبودی دیوانه بودم
حرف دلم را کاش گفته بودم

خانم گل آی خانم گل
تویی قشنگتر از گل
شدم من عاشق تو
بزن شانه به کاکل
خانم گل آی خانم گل
تویی قشنگتر از گل
بگذار دست به دستام
تمام شد این تحمل
آخ تمام شد این تحمل

تو همان زمین عشق پاکی
که بهار برای تو شکفته
تو پر از مهر و وفای عشقی
خدا خوبیشرا در تو نهفته
تو همان فرشته لطیفی
که چشمایت هنوز یادم نرفته
تو بیا خبر بگیر ز حالم

که تا حال قصه دل نگفته
تویی قشنگتر از گل
شدم من عاشق تو
بزن شانه به کاکل
خانم گل آی خانوم گل
تویی قشنگتر از گل
بگذار دست به دستام
تمام شد این تحمل
آخ تمام شد این تحمل