42

آریایی

از کتاب: راگ هزره ، فصل صدیق شباب ، بخش ،
صدیق شباب

مردم آزاده ایم یار هر افتاده ایم
آریایی زاده ایم کی ز پا افتاده ایم
آریا ذات من است فر اجداد من است
آریا را این غرور می نبینیم در فوتون
ما هستیم یک نژاد از نژاد آریا
میزنیم پر سوی صلح همچو شاهین در فضا
چون فریدون و کوروش میکنیم هر دم خروش
کودنهای کاوران میبریم لعل درآن

آریا نوم نجابت دی کلتور دی مدنیت دی
بلی دی شجاعت دی هم کور هرعلمیت دی
آریا غرور انسان دی دا ټوړ د ښکوړ زمان دی
معلوم په ټوړ جهان دی یو موتی یو پیمان دی
ټوړ یو یو نژاد یو نژاد د آریا
تاریخ د تا مدون لری په زلکی د دنیا

ما هستیم یک نژاد از نژاد آریا
میزنیم پر سوی صلح همچو شاهین در فضا

آسمان به انسان مینیگرد،
هر روح های گذسته میخواند آریا آریا

سرنوشت گذشته پیامی است ،
خروش پیام صبح را صدا میکشد آریا آریا

عشق انسان در زمین هست مارا در خمین
دیده ایم در جام و جم ما جهان را بیشکن
دا غشق په خنیبه کی په هغه زمانه کی
دی کانو نوشته دی په ښکولی صلیقه دی

جشن جمشیدی نژاد ماندگار است کی قبال
هفت سین در روز نو سنت سبزی چلو
آریا نوم نجابت دی کلتور دی مدنیت دی
بلی دی شجاعت دی هم کور هرعلمیت دی

ما هستیم یک نژاد از نژاد آریا
میزنیم پر سوی صلح همچو شاهین در فضا
ما هستیم یک نژاد از نژاد آریا
میزنیم پر سوی صلح همچو شاهین در فضا
چون فریدون و کوروش میکنیم هر دم خروش
کودنهای کاوران میبریم لعل درآن