اگر عاشق بمانیم
از کتاب: راگ هزره
، فصل آرش بارز
، بخش
،
آرش بارز
گل سرخی به گیسویت نشاندم
نگاهم کردی و مبهوت ماندم
من از آرامش چشم تو خواندم
صدایم را به گوش تو رساندم
من و تو جوانیم من و تو میتوانیم
وطن را بسازیم اگر با هم بمانیم
من و تو جوانیم پر از شوق و شوریم
اگر عاشق بمانیم سزاوار غروریم
گل سرخی به گیسویت نشاندم
نگاهم کردی و مبهوت ماندم
من از آرامش چشم تو خواندم
صدایم را به گوش تو رساندم
تو را چون شعر با قلبم سرودم
از عشق تو شد لبا لب وجودم
اگر چه گاهی از تو دور ماندم
ولی چون گل مراقب تو بودم
برای صبح فردا من و تو میتوانیم
وطن را بسازیم اگر با هم بمانیم
من و تو جنگ را با چشم دیدیم
کنار هم به آزادی رسیدیم
برای هم ز جان خود گذشتیم
من و تو زخمی یک سر گذشتیم
برای صبح فردا من و تو میتوانیم
وطن را بسازیم اگر با هم بمانیم
گل سرخی به گیسویت نشاندم
نگاهم کردی و مبهوت ماندم
من از آرامش چشم تو خواندم
صدایم را به گوش تو رساندم
نگاهم کردی و مبهوت ماندم
من از آرامش چشم تو خواندم
صدایم را به گوش تو رساندم
من و تو جوانیم من و تو میتوانیم
وطن را بسازیم اگر با هم بمانیم
من و تو جوانیم پر از شوق و شوریم
اگر عاشق بمانیم سزاوار غروریم
گل سرخی به گیسویت نشاندم
نگاهم کردی و مبهوت ماندم
من از آرامش چشم تو خواندم
صدایم را به گوش تو رساندم
تو را چون شعر با قلبم سرودم
از عشق تو شد لبا لب وجودم
اگر چه گاهی از تو دور ماندم
ولی چون گل مراقب تو بودم
برای صبح فردا من و تو میتوانیم
وطن را بسازیم اگر با هم بمانیم
من و تو جنگ را با چشم دیدیم
کنار هم به آزادی رسیدیم
برای هم ز جان خود گذشتیم
من و تو زخمی یک سر گذشتیم
برای صبح فردا من و تو میتوانیم
وطن را بسازیم اگر با هم بمانیم
گل سرخی به گیسویت نشاندم
نگاهم کردی و مبهوت ماندم
من از آرامش چشم تو خواندم
صدایم را به گوش تو رساندم