می تپد دل در برم میبرد نام ترا
از کتاب: راگ هزره
، فصل جاوید شریف
، بخش
،
جاوید شریف
می تپد دل در برم میبرد نام ترا
بیند در هر غنچه ای روی گلفام ترا
باده و جام ترا عشق و پیغام ترا
زلف چون شام ترا
هر نفس که سپرداز میشود
غزل و ساز میشود شور و آواز میشود
گشته دل عاشقت
جاریی تو در روان، گل لبخند بر لبان
آبی عشق تو را میسراید آسمان
قطره بارانی رنگین کمانی گرمی جانی
گشته دل عاشقت
هر سو بینم هر کجا از زمین تا به هوا
شور تو و عشق تو محشری کرده به پا
تو بی بهایی خوب خدایی دلدار مایی
گشته دل عاشقت
می تپد دل در برم میبرد نام ترا
بیند در هر غنچه ای روی گلفام ترا
باده و جام ترا عشق و پیغام ترا
زلف چون شام ترا
هر نفس که سپرداز میشود
غزل و ساز میشود شور و آواز میشود
گشته دل عاشقت
بیند در هر غنچه ای روی گلفام ترا
باده و جام ترا عشق و پیغام ترا
زلف چون شام ترا
هر نفس که سپرداز میشود
غزل و ساز میشود شور و آواز میشود
گشته دل عاشقت
جاریی تو در روان، گل لبخند بر لبان
آبی عشق تو را میسراید آسمان
قطره بارانی رنگین کمانی گرمی جانی
گشته دل عاشقت
هر سو بینم هر کجا از زمین تا به هوا
شور تو و عشق تو محشری کرده به پا
تو بی بهایی خوب خدایی دلدار مایی
گشته دل عاشقت
می تپد دل در برم میبرد نام ترا
بیند در هر غنچه ای روی گلفام ترا
باده و جام ترا عشق و پیغام ترا
زلف چون شام ترا
هر نفس که سپرداز میشود
غزل و ساز میشود شور و آواز میشود
گشته دل عاشقت