اینجا بهار جلوه نما شد نشد نشد
از کتاب: دیوان اشعار
، غزل
16 April 2014
اینجا بهار جلوه نما شد نشد نشد
صوت هزار نغمه سرا شد نشد نشد
باغ خیال و خاطره باشد بهشت من
خلد برین مسکن و جا شد نشد نشد
خون دل و سرشک نگه می کنم نثار
در پای یار رنگ حنا شد نشد نشد
باشد فضولی ناله و فریاد نابجا
قلب تپیده دست دعا شد نشد نشد
گرد و غبار خود همه را میدهم به باد
قصرِ به آسمان خدا شد نشد نشد
از سجده ای ریایی ندارم امید وصل
نضج نفس درود و ثنا شد نشد نشد
پاس حضور مملکت عشق می کنم
بی باک یار و اهل وفا شد نشد نشد
جان داده ایم و نیست دگر شوق انتظار
دل را مقابل آیینه ها شد نشد نشد
اندیشه ام ز پرتو طالعیست در رفاه
سیمرغ بخت کام روا شد نشد نشد
در بحر بیکران خرد من شناورم
محمود دُر نصیبه ای ما شد نشد نشد