عزیزم به یادت شب های ظلمت
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد ظاهر
، بخش
،
احمد ظاهر
عزیزم به یادت شب های ظلمت با قلب پاره آیم به سویت
جویم تو را من بویم تو را من با ناامیدی آیم به سویت
تویی امیدم تویی پناهم گردیده ام من مفتون خویت
عزیزم به یادت شب های ظلمت با قلب پاره آیم به سویت
مجنون بگردد هر کس که بیند از لای مویت مهتاب رویت
جویم تو را من بویم تو را من با نا امیدی آیم به سویت آیم به سویت
از روی الفت رحمی نما تو روزم سیا شد چون رنگ مویت
عزیزم به یادت شب های ظلمت با قلب پاره آیم به سویت
جویم تو را من بویم تو را من با ناامیدی آیم به سویت
تویی امیدم تویی پناهم گردیده ام من مفتون خویت
عزیزم به یادت شب های ظلمت با قلب پاره آیم به سویت
مجنون بگردد هر کس که بیند از لای مویت مهتاب رویت
جویم تو را من بویم تو را من با نا امیدی آیم به سویت آیم به سویت
از روی الفت رحمی نما تو روزم سیا شد چون رنگ مویت
عزیزم به یادت شب های ظلمت با قلب پاره آیم به سویت