تا کی ای بیوفا نمی آیی
از کتاب: راگ هزره
، فصل افسانه
، بخش
،
تا کی ای بیوفا نمی آیی
مردم از غم چرا نم آیی
از چه ای سرو خوش خرام میترسی
به چمن روزها نمی آیی
تو امروز جان من شهً من
از دل این چدا نم آیی
درد من باورت من آید
که به پرسان ما نمی آیی
مردم از غم چرا نم آیی
از چه ای سرو خوش خرام میترسی
به چمن روزها نمی آیی
تو امروز جان من شهً من
از دل این چدا نم آیی
درد من باورت من آید
که به پرسان ما نمی آیی