42

مرا چون قطرۀ اشکی

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد ظاهر ، بخش ،
احمد ظاهر

مرا چون قطرۀ اشکی ز چشم انداختی رفتی
تو هم ای نازنين قدر مرا نشناختی رفتی
تو سنگين دل

مرا عشق تو فارغ کرده بود از ديگران، اما
تو سنگين دل زمن با ديگران پرداختی رفتی
تو سنگين دل

ز چشمم رفت و بی او روشنايی، ز پی اش ای اشگ
تو هم زين خانه تاريک بيرون تاختی رفتی
تو سنگين دل