نمیشه آی نمیشه
از کتاب: راگ هزره
، فصل صدرالدین
، بخش
،
صدرالدین
نمیشه آی نمیشه
حال هوای عاشقی از دل من جدا نمیشه
اگر خبر نداری از دل من
بدان من عاشق و مست تو هستم
نگاهت میکنم هر جا که باشی
ترا من بی بهانه می پرستم
سفر میکنم هر بار در هوایت
با اون میلی که من باشم هم صدایت
اگر من را به دلداری نگیری
بازم هم میشینم (می نشینم) هر شب سر راه ات
بازم هم میشینم هر شب سر راه ات
نمیشه آی نمیشه
ترا خواهم همیشه
در حلقه ای ناز دوچشمت قلبم گرفتار است همیشه
حال هوای عاشقی از دل من جدا نمیشه
اگر خبر نداری از دل من
بدان من عاشق و مست تو هستم
نگاهت میکنم هر جا که باشی
ترا من بی بهانه می پرستم
سفر میکنم هر بار در هوایت
با اون میلی که من باشم هم صدایت
اگر من را به دلداری نگیری
بازم هم میشینم (می نشینم) هر شب سر راه ات
بازم هم میشینم هر شب سر راه ات
نمیشه آی نمیشه
ترا خواهم همیشه
در حلقه ای ناز دوچشمت قلبم گرفتار است همیشه