42

هـمـان کاروان، هـمـان راههـا

از کتاب: راگ هزره ، فصل ترانه های خارجی با ترجمه دری ، بخش ،
ترانه های خارجی با ترجمه دری

راهـکـوره
سـرود: احمـد فـراز
آواز: پنکج ادهـاس
برگـردان: س س

هـمـان کاروان، هـمـان راههـا، هـمـان زندگی، هـمـان روندهـا
لیک در جایگاههـا مـان، گاه تو نیسـتی، گاه مـن نیسـتم

راه دشـوارگـذار اسـت، اندکی بیشـتر بـا مـن برو
سفـر بسیار دلگیر اسـت، اندکی بیشـتر بـا مـن برو

کجا تا پای عمـر کسی هـمسفـرم مـیمـاند؟
این را مـیدانم، مگـر اندکی بیشـتر بـا مـن برو

مـن پاک بیخـودم، تو هـم از خـویش رفته ای
وه چه خـوشـایند مـیبود! اندکی بیشـتر بـا مـن برو

ارزش هـمـین یک شب دیدار را نیز بـاید دانسـت
فـردا را چه کسی مـیداند؟ اندکی بیشـتر بـا مـن برو

اینک چـراغی در راههـا سـوسـو مـیزند
هنوز ســپیده دم دور اسـت، اندکی بیشـتر بـا مـن برو

مـنهـم مـیخـواهـم گـرداگـرد خانه جانان دوره زنم
فـراز! گـر تو هـم [مـی آیی]، اندکی بیشـتر بـا مـن برو