گر بهشتم میسزد وصل نکویانم بس است
از کتاب: راگ هزره
، فصل استاد قاسم
، بخش
،
استاد قاسم
گر بهشتم میسزد وصل نکویانم بس است
ور به دوزخ لایقم، تکلیف هجرانم بس است
ای فلک بر من منه بار غم دنیا را
ناز و تمکین و ادای خوبرویانم بس است
از حدیث زلف مشکین تو سرگردان شدم
بعد امشب دیدن خواب پریشانم بس است
(اینجا غم محبت، آنجا جزای عصیان
آسایش دو گیتی بر ما حرام کردند)
(روم به خواب که شاید تو را به خواب ببینم
کجاست خواب؟ مگر خواب را به خواب ببینم)
ور به دوزخ لایقم، تکلیف هجرانم بس است
ای فلک بر من منه بار غم دنیا را
ناز و تمکین و ادای خوبرویانم بس است
از حدیث زلف مشکین تو سرگردان شدم
بعد امشب دیدن خواب پریشانم بس است
(اینجا غم محبت، آنجا جزای عصیان
آسایش دو گیتی بر ما حرام کردند)
(روم به خواب که شاید تو را به خواب ببینم
کجاست خواب؟ مگر خواب را به خواب ببینم)