این توسَن ایام
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد ظاهر
، بخش
،
احمد ظاهر
این توسَن ایام چه خوش رامِ امین است
خورشید جهان سرزده از بامِ امین است
از پُختگی و خامی عالم نزنم دَم
هر پُخته که بینی، جهان خامِ امین است
در گوشه و در، بیشهُ در جنگلُ صحرا
هرجا گُذری نام، همین نام امین است
گُفتند ملائک ز پسِ پرده ی انوار
رُخشنده تر از صبح، عَدو شامِ امین است
خورشید جهان سرزده از بامِ امین است
از پُختگی و خامی عالم نزنم دَم
هر پُخته که بینی، جهان خامِ امین است
در گوشه و در، بیشهُ در جنگلُ صحرا
هرجا گُذری نام، همین نام امین است
گُفتند ملائک ز پسِ پرده ی انوار
رُخشنده تر از صبح، عَدو شامِ امین است