42

تاری از موی سرت کم بشود می میرم

از کتاب: راگ هزره ، فصل حامد نایاب ، بخش ،
حامد نایاب

تاری از موی سرت کم بشود می میرم
آه! گیسوی تو درهم بشود می میرم

قلب من از تپش قلب تو جان می گیرد
آه! قلب تو پر از غم بشود می میرم

من که از عالم و آدم به نگاه تو خوشم
سهم چشمان تو ماتم بشود می میرم

مثل آن شعله که از بارش باران مرده ست
اشک چشم تو دمادم بشود می میرم

وقت بیماری و بی‌تابی من دست کسی
جای دستان تو مرهم بشود می میرم

جان من بسته به هر تار سر موی تو است
تاری از موی سرت کم بشود می میرم