42

مادر

از کتاب: راگ هزره ، فصل اکبر رامش ، بخش ،
اکبر رامش

ای مادر دلسوز نداری خبر از من
از گردش افلاک چه امد بسر من

من تازه گلی بودم اندر وطن خویش
پرپر شدم و بشکستاندن بال و پر من

ای مادر دلسوز نداری خبر از من
از گردش افلاک چه امد بسر من

تابوت مرا جایی بلند بگذارید
تا باد برد خاک مرا در وطن من

ای مادر دلسوز نداری خبر از من
از گردش افلاک چه امد بسر من