42

مه لقا

از کتاب: راگ هزره ، فصل ساربان ، بخش ،
ساربان

تابکی ای مه لقا در بدرم ميکنی
از غمت ای دلربا خون جگرم ميکنی
ای مه شيرين ادا خاک به سرم ميکنی
در ره انتظار تو چشم براه ام بيا ای صنم مه لقا
جور و جفا تا بکی ای بت مه پيکرم
رح م نما بهر من دور مرو از برم
رفته ز سودای تو جان زتن هوش از سرم
بهر خدا بهر خدا مکن بر من جفا ای مه شيرين ادا
تا بکی ای قلب زار شور و نوا ميکنی
از غم آن خونخوار ناله چرا ميکنی
گريه و آه و فغان شام و صبا ميکنی
ای دل من ای دل من بی تابی تو چرا ای دلک بينوا