42

خرابات

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد جاوید ، بخش ،
احمد جاوید

اي كوچهِ خرابات، اي گلشن ترنم
تا جان و تا جهان است، نامت نميشود گم
پرورده هي به دامان، از متربان خوش خوان
هريك به سازو اواز، نام اوران دوران
…………
در گلشنت شگفتند، گل هاي خوب و ناياب
چون بلبلان سرودند، صد ها ترانه ناب
تا اين زمانه باشد، شعرو ترانه باشد
اين متربان بتابند ،مانند مهر و مهتاب
فرزند خوش نوايد، محبوب قلب مردم
تا جان و تا جهان است،نامد نميشود گم
.......
يعقوب قاسمي و شيدا و يا سراهنگ
خوش خواني يي رحيم بخش
اوازه ي هماهنگ ،
در رگ رگت نهان شد اواز و ساز و اهنگ
نقش تو جاويدان شد، در محفل دفع و چنگ