من قربان سر و پای تو میشوم مادر من
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد ولی
، بخش
،
احمد ولی
مه قربان سرا پاي تو ميشوم مادر من
فداي قلب زيباي تو ميشوم مادر من
اگر يکروز زمن پيغام نداري ، دو شب آرام نداري
سبب فکر و سوداي تو ميشوم مادر من
مده هرگز مرا تو ناز بسيار ، که من نيستم سزاوار
فداي لطف بيجاي تو ميشوم مادر من
بمن گويي نيا نا وقت بخانه ، من و صد ها بهانه
خوش از خوش باوري هاي تو ميشوم مادر من
بغیر از تو به عشق کس ننازم بیا جانت بنازم
من کی خاک کف پای تو میشوم مادر من
فداي قلب زيباي تو ميشوم مادر من
فداي قلب زيباي تو ميشوم مادر من
اگر يکروز زمن پيغام نداري ، دو شب آرام نداري
سبب فکر و سوداي تو ميشوم مادر من
مده هرگز مرا تو ناز بسيار ، که من نيستم سزاوار
فداي لطف بيجاي تو ميشوم مادر من
بمن گويي نيا نا وقت بخانه ، من و صد ها بهانه
خوش از خوش باوري هاي تو ميشوم مادر من
بغیر از تو به عشق کس ننازم بیا جانت بنازم
من کی خاک کف پای تو میشوم مادر من
فداي قلب زيباي تو ميشوم مادر من