42

دوشینه فتادم به رهش مست و خراب

از کتاب: راگ هزره ، فصل رخشانه ، بخش ،

دوشینه فتادم به رهش مست و خراب
از نشهً عشق و نه از بادهً ناب
تا نیست که عاشم ولی می پرسد
اینکیست کجائیست چرا خورده شراب

از روی تو می گردمی من آب گردم
از لبت تو می گردمی من زبان بلبل

من رویته ندیده ام
من مویته ندیده ام
چشمایت ندیده ام
ای زبان بلبل

ای شب تو به روزگار من می مانی
ای ماه نهان به یار من میمانی
ای ابر سیا تو هم به این حالت زار
بر دیدیهً اشکبار من می مانی