42

سبزینه رنگ آمده مهمان می

از کتاب: راگ هزره ، فصل وحید صابری ، بخش ،
وحید صابری

سبزینه رنگ آمده مهمان می
آتشکی میزنی در جانمی
سر به قدمهای خوشت مینهم
هر نفسم میشوی مهمانمی

دو چشم یارکم مثل ستاره
خبر از حال زارم کس نداره
گریان کرده شب و روز کور گشتم
از این ملک میبرند یارک ماره

الا دختر تو زیبای زمینی
خوشا آنکس که با او هم نشینی
اگر چی نیست آواز تو متبوع
به از لیلا به از نوش آفرینی

قد باریک نیم داری رفیق جان
تو از کی ترس و بیم داری رفیق جان
مه قربان قدم های تو دلبر
محبت از قدیم داری رفیق جان