42

به این لبخند دلشکار به این تمکن واین گفتار

از کتاب: راگ هزره ، فصل هنرمند نابیدا ، بخش ،
هنرمند نابیدا

به این لبخند دلشکار به این تمکن واین گفتار
خرابم کرده چشمان چشمان جادو گر
روزو شب رسوا دلم در فکر یار است
امشب بگلشن جایی بوسو کنار است
آید نیاید امشب دل بیقرار است
شب رفت و روز آمد چشم انتظار است
بپایش گلشن میرقصد هزاران خورشید میخندد
اگر میخند د چشمان چشمان جادوگر
به این لبخند دلشکار به این تمکن واین گفتار
خرابم کرده چشمان چشمان جادو گر

نرگس فسرده پیش چشم سیاهش
ماه وحیران شده بر رخسار ماهش
شب تیره گمشده از زلفان سیاهش
اهوی صحرا رامی طرز نگاهش
بپایش خوشه می رقصد خزانا بلبل میخندد
اگرمیخنددچشمانش چشمان جادوگر
به این لبخند دلشکار ...