42

نمیدانم به روی کی بخندم

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد ظاهر ، بخش ،
احمد ظاهر

نمیدانم به روی کی بخندم
نمیدانم برای کی بگریم
ز آب زندگی سیرم خدایا
به دام سرد بی یاری اسیرم
خدایا، خدایا، خدایا
شکسته جام عیش من شکسته
رمیده آهوی مستم رمیده
ز شهرم رفته نور آرزو ها
ز بامم مرغ دل گویی پریده
به چشمم گریه های من شکسته
به رویم درد و اندوه خط کشیده
مجو از من امید زندگانی
که زهر غم به رگهایم دویده