با همي
از کتاب: راگ هزره
، فصل احمد جاوید
، بخش
،
احمد جاوید
بيا كه با هم گل بچينيم از گلستان حيات
تا بيابيم جان بيادر از شري غم ها نجات
زندگي رنگين شيرين ميشود با شور عشق
هر نفس هر دم بيابيم لذت قندو نبات
با همي با همي
.....
گر ز شرق و يا جنوبيم، يا ز غرب و يا شمال
پشت گپ ديگر نگرديم هنديواليم هنديوال
گر منو تو تازه سازيم از محبت باغ دل
پيش ما هرگز نيابد دشمني ديگر مجال
.....
ازكتاب زندگاني تا بشوهيم نام جنگ
عمر ما گردد سراسر لحظه هاي بس قشنگ
پاي ما ديگر نماند از مصيبت ها به گل
دست ما ديگر نباشد پيش مردم زير سنگ
....
ما نداريم يار من از مردم دنيا كمي
پس بيا با هم بخوانيم لحظه هاي با همي
تا بيابيم جان بيادر از شري غم ها نجات
زندگي رنگين شيرين ميشود با شور عشق
هر نفس هر دم بيابيم لذت قندو نبات
با همي با همي
.....
گر ز شرق و يا جنوبيم، يا ز غرب و يا شمال
پشت گپ ديگر نگرديم هنديواليم هنديوال
گر منو تو تازه سازيم از محبت باغ دل
پيش ما هرگز نيابد دشمني ديگر مجال
.....
ازكتاب زندگاني تا بشوهيم نام جنگ
عمر ما گردد سراسر لحظه هاي بس قشنگ
پاي ما ديگر نماند از مصيبت ها به گل
دست ما ديگر نباشد پيش مردم زير سنگ
....
ما نداريم يار من از مردم دنيا كمي
پس بيا با هم بخوانيم لحظه هاي با همي