42

باز به گلشن بيا آب رخ گل بريز

از کتاب: راگ هزره ، فصل ساربان ، بخش ،
ساربان

باز به گلشن بيا آب رخ گل بريز
شانه به کاکل بزن نگهت سنبل بريز
سوخته را سوختن آب حيات است و بس
آتش پروانه را بر سر بلبل بريز
باز به گلشن بيا آب رخ گل بريز
شانه به کاکل بزن نگهت سنبل بريز
باری غم دوستان جام می دشمنان
آن به تحمل بکش اين به تغافل بريز
باز به گلشن بيا آب رخ گل بريز
شانه به کاکل بزن نگهت سنبل بريز
مستی چشم تو گشت شايق دلداده را
بر سر تابوت او شيشه بنه مل بريز
باز به گلشن بيا آب رخ گل بريز
شانه به کاکل بزن نگهت سنبل بريز